کمی از تقاطع نواب در خیابان آزادی که رد شدیم متوجه جنب و جوشی غیر عادی شدم ، بیشتر که دقت کردیم دیدیم که جناب روحانی هستند که تشریف اوردن به راهپیمایی .

اینکه روحانی وارد جمعیتی شده که 2 سال است انواع توهین ها و تحقیر و فحاشی ها به آنها روا داشته است ، موضوعی غیر عادی بود اما غیر عادی تر این بود که روحانی در میان حداقل صد بادیگارد وارد جمعیت شده بود .

یه بنده خدایی گفت که می دونی برای چی این همه محافظ با خودش همراه کرده ؟

روحانی از ترس اینکه مردم ولایت مدار که دل پری از او دارند این همه آدم با خودش اورده کم خون به دل این مردم نکرده ، اما با این کارش نشون داد که هیچ شناختی از مردم ولایت مدار نداره .

حرف های اون بنده خدا منو به فکر فرو برد و من هم به این نتیجه رسیدم که روحانی از ترسش این همه بادیگارد با خودش اورده .

طبق معمول این دو سال جناب دکتر در مورد مردم ولایت مدار و همیشه در صحنه اشتباه کرده بودند .

هیچ کس به ورود روحانی عکس العملی نشون نداد ، انگار نه انگار که جناب دکتر در میان مردم بود .

خیلی زود اطراف روحانی پر شد از خبر نگار و عکاس و فیلم بردار و روحانی برای حفظ آبرو دستش رو بالا می آورد با لبخندی مصنوعی به ابراز احساسات تخیلی مردم جواب می داد اما مردم باز هم بی تفاوت بودند .

بادیگارد های جناب روحانی کم کم اطراف او کنار رفتند تا مردم بتوانند خود را به روحانی برسانند و با او صحبت کنند اما دریغ از یک نفر .

شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه در میان جمعیت داشت بلند بلندتر می شد اما خود مردم نزاشتند که این شعار همه گیر شود .

بی محلی مردم به روحانی آنچنان قابل لمس بود که خبر نگاران را مات و مبهوت کرده بود و البته ما هم می دانستیم که راهپیمایان به روحانی اقبالی نشان نخواهند داد اما تا این اندازه بی محلی ، تصورش هم دور از ذهن بود چراکه انتظار داشتیم عده ای به حضور روحانی اعتراض کنند .

بی محلی مردم ولایت مدار انقلابی به روحانی 2 پیام در دل خود داشت .

اول اینکه ولایت مداران واقعا اهل بصیرت شده اند و دوم ناراحتی مردم از دولت و رئیس دولت بود .

روحانی بعد از اینکه مردم بی محلش کردند و اورا سنگ روی یخ کردند و بی اعتبار برای حفظ آبرویش بعد از متفرق کردن خبرنگاران توسط محافظین خیلی زود از بین مردم خارج شد .

وقتی که مردم متوجه شدند که روحانی به خاطر بی محلی مردم خیلی زودتر از موعد جمعیت رها کرده و رفته خیلی خوشحال شدند و این خوشحالی در چهره تک تک ولائیون قابل مشاهده بود .

با رفتن روحانی هم همه ای در میان جمعیت به راه افتاد و صدای خنده به گوش می رسید و سرگرم حرف زدن با رفقا بودیم که رسیدیم به میدان آزادی

جمعیت اطراف میدان و خیابان های اطرافش به حدی بود که نفس کشیدن برای بچه مشکل بود و بچه های کوچک رو به دوش گرفته بودند .

روحانی رفت پشت تریبون و هم همه آغاز شد .

یکی می گفت حرفی برای گفتن نداره ، چی می خواد بگه 

یکی دیگه میگفت ای کاش حضرت آقا سخنرانی می کردند 

یه پیرمرد خنده رو  با صدای بلند گفت خدا رحم کنه دوباره می خواد دروغ بگه و همه اطرافیان خندیدن .

روحانی سخنرانی اش را شروع کرد 

پیرمرد خنده رو درست حدس زده بود بازهم دروغ 

آماری که روحانی از رشد اقتصادی ارائه می داد 

آماری که در مورد رشد صنعت ارائه می داد 

گزارشی از روند مذاکرات و اقتدار مذاکره کنندگان ایرانی در برابر آمریکا و خیلی دروغ های دیگر 

اما خنده دار ترین دروغ  روحانی در مورد تئوری برد برد در مذاکرات بود که یک عده را خنداندو یک عده را خشمگین کرد .

روحانی در زمانی که آمار های دروغین را اعلام می کرد با مکث کوتاهی منتظر شنیدن جیغ و داد و دست زدن مردم بود اما یاز هم بی محلی .

خیلی ها بودند که زمانی که روحانی پشت تریبون رفت متفرق شدند و منتظر نشدند که او حرف بزند .

الحق مردم با بی محلی ها و بی تفاوتی ها خود نسبت ، روحانی را چنان سنگ روی یخ کردند تاوان تمام تهمت ها تحقیر ها و دشنام های روحانی را یک جا تسویه کردند .

درود بر مردم بصیر ایران