سیاستی با طعمی تلخ تر از زهر برای عزت ایران
خیلی از کسانی که در گوشه و کنار شهر مشغول گدایی و تکدی گری هستند چهار چوب بدنشان محکم و سالم است و اگر اهل کار کردن و عرق ریختن باشند توان آن را دارد که با کار کردن زندگی مناسبی را برای خانواده اش تامین کند ولی این جماعت به نان بی زحمت گدایی عادت کردند و ترک این عادت برای آنها بسیار مشکل است .
روحانی و کابینه اش هم حال روز متکدیان را دارد و چشمش به دست دیگری است و خود را به هیچ وجه به زحمت نمی اندازد .
روحانی زمانی که در انتخابات پیروز شد ، حساب ویژه ای برای حمایت غرب از دولتش باز کرده بود .
روحانی آنجه در توان و اختیار داشت از غربی ها دریغ نکرد و طبق خواسته های آنها عمل کرد و می کند و به پشتیبانی این حمایت تمام پل های پشت سرش را خراب کرده است .
روحانی با رهبری و مردم به مشکل برخورد و به هیچ کدام از آنها توجه نکرد و سیاست های غلط خود را در مراوده با غرب ادامه می داد . روحانی به توافق هسته ای با غربی ها امید فراوانی داشت .
غربی ها آنچه مد نظرشان بود به دست روحانی در ایران پیاده کردند .آمریکایی ها به وسیله روحانی صنعت فضایی کشور را متوقف کردند ، رشد سریع صنعت راهبردی فضانوردی و راسال ماهواره های متعدد در ایران و به دست مهندسین جوان ، متخصص و انقلابی باعث نگرانی شدید غربی ها شده بود و خیلی از معادلات این صنعت را دگرکون کرده بود .
غربی ها به وسیله روحانی و کابینه او در زمینه صنعت هسته ای و پیشرفت و ترقی این صنعت به دست های با کفایت دانشمندان جوان انقلابی و متعهد اطلاعات جامعی به دست آوردند و از قدرت غنی سازی ایران آگاه شدند و از روحانی خواستند که غنی سازی بالای %5 را تعطیل کند و اورانیوم های 20 % را اکسید کند .
چندین سال پیش در زمان خاتمی ملعون و خائن غربی ها در تمام سایت های هسته ای راهبردی کشور دوربین نصب کرده بودند در آن روزها روحانی مجوز نصب دوربین ها را داده بود و در این دوره باز هم این روحانی بود که مجوز نقض حاکمیت کشورمان را صادر فرمودند .
متاسفانه روحانی کاسه گدایی خود را در منطقه ای که کشور ما ، ایران عزیز ما قدرت برتر نظامی رزمی و علمی آن است جلوی کسانی گرفت که جز پول هیچ نداشتند ، عربستان و قطر و این اواخر ترکیه . این کشورها دسته روحانی را پس زدند و این پس زدن را در دنیا جار زدند ، جار زدند و جار زدند و آبروی ایران را غرور و عزت ایرانی را به سخره گرفتند .
عربستان تا پیش از این چرا جسارت و شجاعت این را نداشت که بخواهد با تولید بیش از حد نفت و فروش ارزانتر ایران را وارد چالش کند ، اگر رئیس جمهور ما اینقدر در برقراری رابطه با عرب های جاهل وهابی اصرار نمی کردند ، آیا عربستان جرات انجام چنین حرکتی را داشت ؟
بگذریم ، به بحث بر می گردیم .
روحانی کارهای فراوانی برای غربی ها به خصوص انگلیس انجام داد و حالا نوبت غربی ها بود که با توافق هسته ای کاسه گدایی روحانی را پر کنند و از اول هم چنین قراری برقرار بود اما ...
تاریخ مصرف روحانی به اتمام رسیده بود و دیگر کاری نبود که روحانی بتواند برای غربی ها انجام دهد و اینگونه بود که غربی ها به روحانی اعلام کردند که توافق بی توافق کاسه گدایی خود را جایی دیگر ببر و جالب اینکه روحانی که از غربی ها بد جوری رو دست خورده است ادبیات دریوزه وارش را در مقابل آنها عوض نمی کند و هم چنان بر خر غرورش در برابر مردم کشور سوار است .
هر شخصی دیگری به جای روحانی چنین ضربه ای را خورده بود از کار های گذشته اش عبرت می گرفت و با تکیه بر جوانان متخصص و عاشق ایران به خواسته های خود برسد ، اما روحانی این کاررا نکرد و به دنبال کشوری بود که کاسه گدایی او را پرکند .
اما چه کشوری ؟
غربی ها که همه زیر نفوذ آمریکا هستند اما با این حساب جناب ظریف مراتب دریوزه گری روحانی را به فرانسوی ها اعلام کرد و از فرانسه دست خالی به ایران بازگشت .
تنها یک گزینه برای روحانی مانده بود ، روسیه
در زمانی که رابطه روسیه به خاطر اتفاقات اوکراین خدشه دار شده بود روحانی با شتاب فراوان و بدون کوچکترین تعمقی به اروپا پیشنهاد داد که از طریق کشور ترکیه گاز اروپا را تامین می کند ، اما اروپایی ها چنین پیشنهادی را نپذیرفتن . این حرکت احمقانه روحانی باعث شد که رابطه دو کشور تیرع تار شود و در حال حاضر رابطه بین ایران و روسیه عادی شده است و همین آرامش باعث شد که روحانی یک تیم از نوچه های هاشمی را به سرپرستی ولایتی (بخوانید هاشمیتی) به روسیه اعزام شده است و این بار ولایتی وظیفه دارد مراتب دریوزه گری روحانی را به پوتین تقدیم کند .
کارشناسان معتقد هستند که این سفر دو حالت بیشتر ندارد .
حالت اول روحانی از روسیه می خواهد که در شورای امنیت قطعنامه هایی را که بر علیه ایران صادر می شود را وتو کند و از روسیه بخواهد که با در مذاکرات هسته ای چینی هارا با خود همراه کنند و از توافق هسته ای و رفع تحریم ها حمایت کند .
حالت دوم روحانی می خواهد یک رابطه صمیمی با روسیه برقرار کند و از حمایت روسیه در هر زمینه ای برخوردار شود و شک نکنید که در مقابل این حمایت ها امتیازات فراوانی به روسیه خواهد داد .
اما چرا روحانی ولایتی را به این سفر فرستاد و چرا خودش به روسیه نرفت .
روحانی مدتی است که نمی تواند پاسخ منتقدین خود را بدهد ، او چیزی در چنته ندارد که پاسخ منتقدین را بدهد چراکه همه مردم کشور متوجه شده اند که این توافق غیر ممکن است منعقد شود ، روحانی با انتخاب ولایتی پاسخ منتقدین خود را داد .
همه می دانیم که ولایتی با خیانتی که به ائتلاف اصول گرایان کرد سهم بزرگی در پیروزی روحانی داشت .
بعد از آنکه نامه هاشمی در باب تشکر از ولایتی بر سایت رفسنجانی رفت ، مردم متوجه شدند چرا ولایتی به عهدی که بسته بود و قسمی که خورده بود عمل نکرد .
ولایتی پس از آنکه منافق بودنش آشکارا شد او را از سمت مشاوره رهبری در امور بین الملل عزل کردند و ولایتی را از سمت ریاست اجلاس بیداری اسلامی اخراج کردند .
رفسنجانی بی درنگ ولایتی را در سمت قبلی روحانی قرار داد و اینگونه باعث آزار مردم و شخص رهبری شد .
فرستادن ولایتی یک دهن کجی از سوی روحانی به منتقدینش است و اینگونه قصد داشت خاطره تلخ خیانت ولاتی را یاد آوری کند .
اما چرا خودش به این سفر نرفت ، واضح است زمانی که روسیه نیاز به حمایت کشور های دوست منطقه داشت جناب روحانی برای روسی ها شمشیر از نیام برکشید و خوف آن را داشت پوتین دست گدایی اورا پس بزند و اورا بیش از پیش بی آبرو بکند .
در تاریخ ایران عزیزمان کم نیست خیانت هایی که روس ها بر مردم ایران روا داشتند و سیاست روس ها در سال های اخیر این بود که با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن .
ای کاش روحانی می دانست که ایران مهد استعداد های ناب است ، مگر نه آنکه حضرت رسول فرمودند اگر دانش در ثریا باشد ایرانی ها به آن دست خواهند یافت .روحانی باید بداند که شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی شعار اصلی کشور ما در تعالی است .