به خدا

یکی از دلایل مهم انفعال و رخوت دولت یازدهم به دلیل تصورات ساده لوحانه و به دور از تعقل و تفکر رئیس جمهور در تعامل با غرب دامن گیر دولت او شد .
روحانی با وعده و وعید هایی که در حوزه اقتصاد به مردم داد توانست بخش زیادی از رای مردم را به خود اختصاص دهد و بر رقبای خود چیره شود .
وعده های روحانی در حوزه اقتصاد به نوعی بود که اکثر کارشناسان معتقد بودند که روحانی فقط برای به دست آوردن رای مردم آنها را مطرح کرده است و روحانی میدانسته که چنین وعده هایی قابلیت اجرایی ندارد و فراتر از توان دولت روحانی و هر دولت دیگر است .
مخالفان روحانی معتقد بودن که روحانی به مردم وعدهای داد که رای آنان را به دست آورد و هیچ برنامه و راهکاری برای عملیاتی  کردن وعده های خود نداشته و ندارد . این دسته از معترضین ، روحانی را یک دروغ گو و شیاد سیاسی می دانند .
نه کارشناسان عرصه سیاست و نه معترضین قضاوت درستی در مورد وعده و وعید های روحانی به مردم ندارند .
روحانی در انتخاب رابرد اصلی دولتش دچار اشتباهی مرگبار شد .
روحانی تصور می کرد که می تواند با آمریکا و متحدان این کشور مانند انگلیس ، فرانسه و آلمان به یک توافق جامع برسد و از این رهرو تحریم های ظالمانه ای که بر علیه ایران وضع گردیده را تعلیق کند و با این رفع تحریم ها جان دوباره ای به اقتصاد کشور بدهد و اقتصاد را از رکود خارج کند و به یک رشد اقتصادی در خور دست پیدا کند و برای اقشار کم درآمد جامعه رفاهی نسبی به وجود آورد .
روحانی بر اساس این استراتژی به مردم ایران وعده داد که در ظرف 100 روز مشکلات اقتصادی کشور را مرتفع کند .
رو حانی بر اساس این استراتژی به مردم وعده افزایش درآمد ، رفاه نسبی و خروج از رکود را داد .
روحانی بر اساس این استراتژی به مردم وعده کاهش محسوس تورم را داد .
روحانی بر اساس این استراتژی به مردم قول داد که ضرف مدت یک سال پرونده هسته ای را از شورای امنیت سازمان ملل خراج کرده و به دوال معمول برگرداند .
روحانی بر اساس این استراتژی بود که به دنبال تشکیل کابینه ای پر کار و کارآمد نرفت و کابینه خود را تبدیل به سرای سالمندان کرد .
روحانی بر اساس این استراتژی بود که در مقابل رهبری زاویه گرفت و رهنمون های رهبر را درمورد اقصاد مقاومتی به کار نبست .
روحانی در زمان خاتمی مسئول مذاکرات با 1+5 بود ، و در 5 سالی که عهده دار این صمت بود امتیازات فراوانی به غربی ها داد و در قبال آن هیچ به دست نیاورد الا تعطیلی تمام مراکز هسته ای کشور .
متاسفانه روحانی مشاورانی را در اطرف خود جمع کرد که همگی تمایلات غرب گرایانه داشتند و همان مشاوران بودند که باعث شدند روحانی چشم بر تجربه 5 ساله مذاکرات با غرب ها ببندد و بر این دیوار ویران تکیه بزند .
روحانی ظریف را به عنوان وزیر خارجه برگزید و یک قدم دیگر به توافق رویایی با آمریکا نزدیک شد چراکه ظریف یک شهروند آمریکایی است که تمایلات غرب گرایانه شدیدی داشت و بهترین مهره برای این کار بود .
روحانی وظیفه مذاکرات را به وزارت خارجه محول کرد تابتواندنفوذ بیشتری در تصمیم گیری داشته باشد .
مذاکرات هسته ای با 1+5 آغاز شد و تیم مذاکرات ایرانی با شعار برد برد کار خود را شروع کردند .
با گذشت چند ماه از مذاکرات روحانی متوجه شد که توافق با غربی ها به آن آسانی که او تصور می کرد نیست و طرف غربی به هیچ وجه حاظر به تعامل با دولت روحانی نیست و خواسته های غربی ها سقف ندارد .
در همین زمان بود که رهبر انقلاب فرمودند که به مذاکرات خوش بین نیستند اما از دولت حمایت خواهند کرد .
روحانی بر سر یک دو راهی قرار گرفته بود .
راه اول ؛
روحانی روند مذاکرات را به قبل بازگرداند و جلوی زیاده خواهی طرف غربی قرار بگیرد و از دستاورد های صنعت هسته ای سیانت کند .
وزرای بیکاره و شکم سیر مسن خود را عزل کرده و از افرادی را به وزارت بگمارد انگیزه خدمت به کشور و انقلاب را داشته باشند و سیاست های رهبری را در مورد اقتصاد مقاومتی به کار بگیرد و از غربی ها قطع امید کند .
از تقابل با دلسوزان کشور دست بردارد .
راه دوم
لجاجت با منتقدین و تمرد از فرمایشات رهبری و امید به کسانی که هر امیدی را نا امید می کنند .
اطاعت از غرب و تن دادن به خواسته های بی شرمانه غربی ها .
تعلیق فعالیت های هسته ای و فرسایشی کردن مذاکرات برای به دست آوردن زمان برای مقابله با منتقدین و مردم معترض به عملکرد دولت .
انداختن توپ انفعال و رخوت دولت در زمین این و آن و وارد کردن اتهام های واهی و پوچ به دلسوزان کشور و خلق دشمنی خیالی برای توجیه عملکرد ضعیف دولت .
متاسفانه روحانی با خودش آبرویش ، مردم کشورش و رهبری لجاجت کرد و به انفعال دولت و بیکاره گی و رخوتش دامن زد .



.